محل تبلیغات شما

از اینکه زن هستم اصلا ناراحت نیستم، اتفاقا خیلی هم دوست دارم زن بودن رو. یک زمانی از زن بودنم متنفر بودم، فکر میکردم عامل بدبختی و غم هام بخاطر زن بودنمه . زندگی توی ایران و خانواده ی سنتی و محافظه کار نتیجه اش چیزی نشد جز اینکه برای بقاء تمام احساساتم رو زمانی که در اوجش بود سرکوب کنم. و با اینکه چندین ساله ایران نیستم هنوز تمام این حس "سانسورگری" رو دارم. خیلی برام سخته طبق نیازم و احساس واقعیم رفتار کنم.

درسته! خسته شدم از این وضعیت!

اما بین دوتا فرهنگ گیر کردم

نه رفتار ایرانی ها رو مپسندم، نه خارجی ها همش در حال کشمکشم.

 

میدونم که دوباره دری وری دارم مینویسم باز قاطی پاطی کردم

کاش دوباره بیافتم توی مسیر سلامتی. حداقل حالم یکمی بهتر میشه وقتی از ظاهر خودم راضی ام. 

الان با خودم سر جنگ دارم

و بجای درست کردن وضعیت، یکبند دارم شرایطم رو بدتر میکنم

شما هم این خود درگیری ها رو دارین؟ چطوری آروم میکنین خودتون رو که توی جاده خاکی نرید؟ 

Entering those wild uncontrollable mood swings again

من باید اول خودم رو دوست داشته باشم

بررسی ورزش و رژیم

رو ,زن ,توی ,ها ,اینکه ,رفتار ,ها رو ,مینویسم باز ,باز قاطی ,قاطی پاطی ,دارم مینویسم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها